شاید تنهایی بیمورد و اینترنت پرسرعت باعث شد که من پا روی عهدی که با خودم بسته بودم بگذارم و دوباره عنوان وبلاگم را به ردیف اول لینک دوستان بکشانم!
ولی حالا که آمدهام، از آن حرفهایی که در تمام این مدت در گلویم خفه شدهبود هیچ خبری نیست...!
آخر چگونه بگویم که میخواهم فریاد بزنم مرگ بر ... ؟!
آخر چگونه بگویم که میخواهم از ریشه برکنم هرچه دشمن ِ ... ؟!
آخر چگونه بگویم که میخواهم ...؟!
آخر چگونه بگویم که ... ؟!
آخر چگونه بگویم ... ؟!
آخر چگونه... ؟!
آخر چگونه؟!
همهی فریادهایم حقیقی! شدهاند ، و این دلیل بر عدمم نیست!
و این دلیل بر این نیست که من باید از اول شروع کنم!
ته.نوشت: دشمنا: ما همان نسل جوانیم که ثابت کردیم، در ره ِ عشق جگردارتر از صد مَردیم...! خودت تا آخرش را برو!
نویسنده » قاصدک » ساعت 5:32 عصر روز یکشنبه 88 دی 13