امروز جمعه، 31 خرداد 1387، آخرین روز بهار؛
تا چشم بر هم زدی این بهار هم گذشت و ما هنوز در انتظار آمدن بهار واقعی، تک تک لحظه ها را می شماریم.
آقاجان؛
حالا که ساعت تو و چشم خدا یکی است
آقا چقدر مانده زمان تا دوازده؟
امروز اگر نشد ولی یک روز می شود
ساعت به وقت شرعی زهرا دوازده؛
و ما برای رسیدن به ساعت به وقت شرعی زهرا لحظه شماری می کنیم... .
یادم افتاد، جمعه شبی توی دهلاویه، کنار شهید چمران، همراه دوستان، به یاد امام زمان و به امید دیدارش در آن مکان، قدم برمیداشتیم.
همانجا بود که با شهید چمران عهد بستیم هیچگاه امام و شهدا را فراموش نکنیم و امام زمانمان را تنها نگذاریم... .
و امروز بعد از گذشت چندماه در جمعه روزی به یاد آن روز آمدم تا شهادت شهید چمران را به وی تبریک گویم.
شهید چمران مرا ببخش اگر نتوانستم آنطور که باید به عهدم وفا کنم.... .