به بلنداي آفتابيم و خروش دريا
به صلابت كوه
به راست قامتي سرو
سلام. چه عجب ازينورا؟
راستي من هم به دلايلي كه مي دوني فعلا تو خونه اينترنت ندارم!
از صبح تا شب دانشگاهم!
خيلي خيلي التماس دعا
نه دوست من!
درست بود، بنويس.
بهتر نيست جوراب تو دهنت بذاري و ساكت باشي؟!
زياد خودتو جدي نگير!
بسم الله
سلام قاصدك جونم؛
خيلي خوشحال شدم كه برگشتي.
موفق باشي. مواظب باش نري و 2 ماه بعد برگردي!
و صبر آقايمان را مي بيني..؟ سردار ديروز هم خط و نشان مي كشد، فكر كرده اند اين قافله سالارترين مرد، اگر سكوت مي كند، و به بزرگي مي گذرد، از روي ذلت است، نمي فهمند عزت را..نمي فهمند...گرگان يكي يكي دندان هاي تيز شده شان را نشان مي دهند..نداي «اين امار؟» ش مدام در گوشم زمزمه مي شود.
...
سالي گذشت و گذرمان به وبلاگتان گذشت، تاخيرمان را و ايضا غيبت مان را حكما كه مي بخشاييد. وقتي لوگوي وبلاگ خودم را اينجا ديدم، دلم برايش تنگ شد، رفتم و نگاهي كردم، آن تابلوي ميخ كوب شده ي نا تمام چسبيده به ديوار را.
بگذريم.
غرض عرض سلامي بود، ولي اين دل پر هر جا كه مي رسد سفره ي گله مي گشايد،مي بخشيد انشالله
في امان الله
دچار