• وبلاگ : صفحه‏ي بيست و يكم
  • يادداشت : آقاي ميرحسين موسوي، من بيست و چند ساله‏ام!
  • نظرات : 5 خصوصي ، 25 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + عاطف صفحه ورق زن...... 

    سلام

    البته حق هم داريد تو اين وضعيت كه سرتون اين قدر شلوغ پلوغه بايدم يه صفحه ورق زن كوچولو از يادتون بره....نمي دونم شايدم اسمم آشنا نيس گفتم كه عاطفم و صفحه هاتونو ورق ميزنم...مهم...نه...نيست....آره گفتم كه صدا ها خيلي اوقات اصلا نمي توننته دل آدما رو نشون بدن...

    و..

    اعصاب آدم خرد ميشه كه اين صدا ها چرا اينقدر خشك و بي روح شده بودن...؟

    گفته بودم كه عجول و كنجكاو...اين يكي هم اضافه كنين: ((.....))نميدونم بايد جاي اين احساسم نسبت به خودم چي بنويسم و اسمش چيه...شايد ((متضاد كم رو))....

    راستي مير حسينو منم دوسش نداشتم اما اي كاش دلايل محكم تري براش مي آوردين تا ذهن پر از ؟من آروم بشه...

    در مورد دكتر احمدي نژاد هم بنويسين

    تو يه فرصت ديگه هم با ديدن يه مطلب در مورد مقام معظم رهبري هم بال در خواهم آورد.

    پ.ن: هر چند شايد شما نشناسينم اما من...نه كه بگم خوب...اما....نميدونم ..ولش...

    حق يارتون...

    پاسخ

    دختر خوب من نفهميدم دقيقا چي گفتي! ولي وظيفه دونستم جوابت را بدم تا بدوني كه دوست دارم صفحه هايي كه ورق مي زني را. حق پشت و پناهت