• وبلاگ : صفحه‏ي بيست و يكم
  • يادداشت : اگر او، باماست، بايد اوباما، نباشد!
  • نظرات : 5 خصوصي ، 18 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2      >
     
    + عاطفه 
    من تا 4 ارديبهشت ازتون آف دريافت نكردم
    پاسخ

    سلام. ببخشيد چند وقتيست مسنجرم خراب شده! ميام ايشالا. گل
    + علي 

    باسمه تعالي

    امشب را فرصت خواسته اند.

    - حتما براي عبادت!

    - آري… من که مي گويم ترسيده اند. مي خواهند در تاريکي فرار کنند. نگهبان ها را زياد کنم؟

    - احمق. کسي که خون علي در رگهايش است نمي ترسد. اين را فراموش نکن.

    عمر سعد اين جمله را گفت و از پشت ميز کامپيوترش بلند شد و رفت سمت يخچال.

    - پيروزي با ماست، چه امروز چه فردا.

    يک ليوان نوشابه ريخت و برگشت.

    - مثل هر سال اجازه مي دهيم ... بگو عبادت کنند.

    عمرسعد بيرون رفتن سرباز را نگاه کرد. سرباز که از در خيمه خارج شد، عمرسعد رفت و روي کاناپه ي روبروي تلويزيون نشست. کانال ها را بالا و پايين کرد. چيزي پيدا نکرد. پرده خيمه کنار رفت:

    - سلام امير.

    - سلام بر امير ري.

    - هزار و سيصد و شصت و هشت سال پيش قرار بود امير ري شويم. امروز به غلامي ري هم راضي هستيم.

    - بي خيال. بيا بنشين. براي اين حرف ها دير شده است . با تو کار ديگري دارم.

    شمر رفت و روي کاناپه نشست. عمرسعد در يخچال را باز کرد و شيشه نوشابه را بيرون آورد و به شمر نشان داد:

    - فانتا يا پپسي؟

    -هيچ کدام ... کوکاکولا!

    عمر سعد با خنده گفت: اين که صهيونيستي است!

    - نه که آن دو تا فلسطيني هستند.

    هر دو خنديدند.

    عمر سعد در يخچال را بست. يک ليوان کوکاکولا ريخت و داد دست شمر. رفت سمت ميز کامپيوتر و در حالي که کيف سي دي را باز مي کرد، به شمر گفت: حال مداحي گوش کردن داري؟

    شمر يه قلوپ از نوشابه را خورد و گفت: تو بذار، حالش مياد!

    عمرسعد سي دي را درون درايو گذاشت و اسپيکر را روشن کرد. چند لحظه بعد صداي گنگ حسين حسينِ کسي از اسپيکر پخش شد. شمر بقيه نوشابه را سر کشيد و پرسيد: اين ديگر کيست؟

    - تازه وارد است. امسال عَلَمَش کرديم. به بچه ها گفتم روش کار کنند.

    پاسخ

    خيلي قشنگ بود. هر چند ربطي به موضوع پست نداشت ولي دلم نيامد خصوصي بماند. بابت اين متن زيبا تشكر. موفق باشيد و پايدار

    سلام...

    ضمن اينكه بايد بگم قلمتون خيلي جالبه بايد بگم كه:

    بابا تو رو خدا به منم يه جوابي بدين...

    (تو ياهو سر ميزنين؟)

    پاسخ

    سلام... ضمن اينكه بايد تشكر كنم ازت بايد بگم كه بابا، بد نيست پي ام هاي منو جواب بدي. من برات آف هم گذاشته ام. ولي انگار فايده نداشته. به هر حال كه مشتاقيم به ديدارتون! موفق باشي

    اجازه بدهيد...

    من هم امضا مي کنم!

    پاسخ

    خواهش مي كنم...! قدم امضاي همه ي دوستان به روي چشم وبلاگ ما!

    سلام

    تيتر شما گوياي خيلي چيز‏ا بود...

    اوباما بايد اينا رو بدونه

    من آپم

    پاسخ

    سلام. موفق باشيد
    + يه جوون آس و پاس بدبخت 

    بيشين بينيم بابا حال نداريم

    تا حالا بيكاري نكشيدي

    كه عاشقي يادت بره

    پاسخ

    ميشه توضيح بديد، کدوم عشقه که با بيکاري کشيدن از ياد انسان مي ره؟!... موفق باشيد و در پناه حق

    سلام.

    متن خوبي بود. به نظرم هر تلاشي براي نزديكي ايران و آمريكا محكوم به شكسته. اختلاف اين دو در عميق ترين حد ممكنه. اوباما هم در مورد تغيير دروغ مي گويد. دروغ! چون نه جراتش را دارد و نه اجازه اش را!

    يا علي

    پاسخ

    سلام. لطف داريد. اختلاف ايران باآمريکا وقتي تمام مي شود که آمريکا سياست هايش را تغيير دهد! اما، پنبه هايي که در گوششان فرو کرده اند نمي گذارد اين را بفهمند! موفق باشيد و در پناه حق

    شايد باورتان نشود اگر بگويم الان يک مارمولک سفيد خوشکل از لابه لاي پنجره دارد به من نگاه مي کند...


    پاسخ

    شايد باورتان نشود اگر بگويم ربط کامنتتان را با موضوع نفهميدم! :دي موفق باشيد

    سلام...

    خيلي ... نوشته بودي...!! من ... :دي

    پاسخ

    اي بابا! شما همون ادبيات خودتون را به كار ببريد.
    + ميثم 

    سلام عليكم

    حقير از اين منظر به موضوع نگاه نكرده بودم . اگر هم جسارت كردم به اين دليل بوده كه ... خيره انشا...

    التماس دعا

    پاسخ

    سلام عليکم. من صحبت شما را جسارت تلقي نکردم. و از حسن دقت شما نهايت تشکر را دارم. اگر هم توضيحي دادم در توضيح صحبت شما بود. موفق باشيد
    + ميثم 

    سلام عليكم و...

    خواهش ميكنم ببخشيد ديگه به اندازه وسع و بر حسب...

    اما راجع به نقطه چين ها البته اين هم شيوه اي است مطعلق به اقا سيد يك دنيا حرف و درد و سه نقطه .( ايشان را ميگويم)

    اما منظور حقير از اين نقاط امروز شيوه نوشتاري و بيان كلامي تان خطاب به اقاي اوباما بود حقير قصد نصيحت يا از اين دست ندارم و كوچكتر از اين حرفهايم اما در اعتقادات خويش به اين نتيجه رسيده ام كه بين رك گويي و بيبرده سخن گفتن تا جسارت و حداقل بي ملاحظه سخن گفتن مرزي ست شايد به نازكي مويي(تو=شما) بلاخص ان هنگام كه كلام انسان بوي شعائر الله ميدهد و از حنجر انسانهايي بر خواسته كه مولايشان كونو قوامين الله شهدا. بلقسط سر ميدهند

    و ان كلام ان همه نافظ هست كه از پوست بگذرد و بر جان بنشيند پس شايد بهتر باشد كه .... البته بنده متوجه ان كينه مقدس يك هزار و سيصد وچند ساله حزب الله از ... هستم اما باز هم ...

    التماس دعا

    پاسخ

    سلام عليكم. پس باز هم كه با نقطه چين منظورتان را بيان كرديد! البته اين بار متوجه منظورتان شدم. درست مي فرماييد. اما كلام شما وقتي در مورد مطلب من صدق مي كند كه من نامه اي رسمي يا كلي نوشته باشم. اگر من به جاي لفظ تو از شما استفاده مي كردم چه بسا ممكن بود مخاطب من همه ي مردم آمريكا قرار بگيرند . حال آن كه مشكل ما با سياست غلط آمريكاست، نه مردمش! اين نامه يا اين خطابه لحني كاملا صميمي و غير رسمي دارد. فكر نمي كنم در چنين نامه هايي درست باشد از لحن هاي رسمي استفاده كرد. اينطور نيست؟

    سلام...

    رييس جمهور فقط دكتر!

    رهبر فقط سيد علي!!!

    ما مي توانيم!

    التماس دعا

    يامهدي.عج.

    پاسخ

    سلام. مهم اين است كه ما مي توانيم...! موفق باشيد
    + علي 

    من ديروز هم يك پيام درباره شهدا دادم منتظرجوابتون هستم

    پاسخ

    سلام. من تازه پيامي که داده بوديد را ديدم. جواب شما را زير همان پيام دادم. موفق باشيد و در پناه حق
    + علي 

    سلام قاصدك

    وبلاگ خيلي خوبي داريد.هم سياسي هم فرهنگي وهم مذهبي.

    چراازمطالب ورزشي استفاده نمي كنيد.

    پاسخ

    سلام. از نظر لطفتون نهايت تشکر را دارم. گاهي اوقات از مطالب ورزشي هم استفاده کرده ام. ولي خيلي وارد به اين زمينه نيستم
    + ميثم 

    سلام عليك

    بايد بر اين غيرت يك خدا قوت گفت اما حقير معتقدم بايد بين حرف جدي و ... يك بازنگري داشته باشيم فلمصل شايد بهتر باشد به جاي تو بگوييم ...اما باز هم بگذاريد تا برايتان از اقا سيد بگويم از ان روزها ان روزهايي كه ... ان هنگام كه سپاهيان محمد(ص) ميرفتند تا .. خواهراني را ديدم كه جانماز هايي در دست داشتند و در حالي كه به رزمندگان اسلام تقديم ميكردند ميفرمودند بفرماييد اين جانماز ها را ما با دستان خود دوخته ايم بفرماييد جانماز از ما و تربت از شما

    التماس دعا

    پاسخ

    سلام عليکم. کاش نقطه چين ها را پر کرده بوديد. من خيلي متوجه منظور شما نشدم. از مطالبي که در مورد سيد برايمان ورق مي زنيد نهايت تشکر را دارم. موفق باشيد و سربلند
       1   2      >