سفارش تبلیغ
صبا ویژن









درباره من

قاصدک
اینجا، صفحه ی بیست و یکم است. صفحه ای که شاید در دنیای واقعی وجود نداشته باشد...

قاصدک را اینجا می‌بینید!

آرشیو وبلاگ
سالگرد رحلت امام خمینی(ره)
پاییز 1387
تابستان 1387
بهار 1387
زمستان 1387
بهار 1388
تابستان 1388
پاییز 1388
زمستان 88
پاییز 87
بهار 89

لوگوی دوستان





 
لینک دوستان
پیاده تا عرش
پرواز تا یکی شدن
... حبل المتین ...
دختری در راه آفتاب
امُل جا مونده
جاکفشی
کوهپایه
اس ام اس های مثبت!
تخریبچی ...
لبــــــــگزه
گل دختر
برای اولین بار ...
رنـــــــــد
خط سوم
آخوندها از مریخ نیامده اند!!!
بچّه شهید
مامان محمدجواد و راضیه!
عکس فوری
خلوت من
دل نوشته های یک هاجر
نوشته های یک خانم ناظم
رفیق نارفیق
قافله شهداء
روزی تو خواهی آمد
ستاد مردمی حمایت از تحریم کالاهای صهیونیستی
دوزخیان زمین
اینجا چراغی روشن است ...
شیعه مذهب برتر
بچه های قلم
با من حرف بزن
شکوفه خانوم
کشکول جوانی
منبرنت
یادداشت های یک روحانی
تارنما
فوتوبلاگ وصال
بانوی سراچه
مجنون
سیر بی سلوک
دسته کلید
حیرتکده ی عقل
نم نمک
حجره طلبگی
بل بشو
نـو ر و ز
مادر قاصدک صفحه ی بیست و یکم
قاصدک
نهج البلاغه
باسیدعلی‏تافتح‏قدس‏ومکه
نشریه الکترونیک چارقد
میس طلبه
قاصدک های سوخته
حجره ی دانشجویی یک بسیجی
سوخته دل
صفحات خط‏خطی


لینکهای روزانه
نامه‏ی آیت‏الله علم الهدی به موسوی [203]
بیانیه‏ی شماره هیجده موسوی!!!! [36]
حماسه‏‏ی حضور برای ساندیس... [32]
چشمان ِ تیزبین.. [33]
درود بر کسروی... ! [45]
فرم ثبت‏نام اردوی از بلاگ تا پلاک 4 [59]
مادر شهید مغنیه می‏گوید... [101]
شماره ی جدید چارقد [116]
یک فقره چک از سال 1352 [37]
خاطرات مقام معظم رهبری از دوران مبارزه [78]
سلام بر مادر گمنام شهدای گمنام [225]
[آرشیو(11)]




لوگوی وبلاگ





آمار بازدید
بازدید کل :218163
بازدید امروز : 8

خروجی‌های وبلاگ
 RSS 


   

‏به نام حضرت دوست که همه‏ی دوستی‏ها از اوست.

امروز سوم تیرماه هزار و سیصد و هشتاد و هفت. با یه حساب سر انگشتی، میشه 1095 روز که از عمر دولت محمود احمدی‌نژاد میگذره.
بالا غیرتا‏ً توی این هزار و اندی روز چندبار از احمدی‌نژاد به خاطر زحمتایی که برای هرچه بهتر شدن کشورمون کشیده تشکر کردیم؟ یا همش با دیدن نیمه‏ی خالی لیوان، دولت عزیزمون را مورد آماج حرف‏های غیر منطقی و تخریب قرار دادیم؟
page21 تصمیم داره حتی اگر یک روز قراره این اتفاق بیفته، ولی یه خداقوت جانانه به دکتر
احمدی‌نژاد بگیم، تا لااقل خستگی این سه سال از تنش در بره؛
پس بیاین کینه‏ها رو از دل بیرون کنیم و توی این چند روز بیشتر به فکر دولت عزیزمون باشیم.
یادمون نره توی لحظه‏هایی که به خدا نزدیکتریم برای موفقیت و سربلندی کشورمون دعا کنیم.

 

                  نمایش تصویر در وضیعت عادی



نویسنده » » ساعت 9:55 عصر روز دوشنبه 87 تیر 3

این روزها هوا چقدر گرم شده، انگار خورشید می خواد همه کم‏کاری‏های زمستون را جبران کنه، دیگه از شور مدرسه بچه‏ها هم خبری نیست. در عوض سر کلاس‏های تابستونی و پارک‏ها خیلی شلوغه. نمی‏دونم تو هم حس من را داری یا نه، شایدم بگی آخه تابستون هم شد موضوع نوشتن!؟
بهار 87 تمام شد، انگار همین دیروز بود که همه ما دور سفره هفت‏سین اومدنش را جشن گرفتیم و آرزوی سالی پر از موفقیت را برای همدیگر داشتیم .اما امروز اول تیر گرماست، آغازی برای فصلی که هرچند فراغت است به نام دانش‏آموزان ودانشجویان وتعیین سرنوشت است برای فردای پشت کنکوریها، اما تابستان فصل مشترک همه‏ی ماست از همه قشری، سنی و جنسی.
یادم می‏آد وقتی که بچه بودم آسمون تابستان را خیلی دوست داشتم، آسمان روزش آبی وبی غل‏وغش وگشاده دست و آسمان شبش زیبا و پر از نور ستاره‏ها بود. امروز که بزرگتر شدم باز هم این آسمان را خیلی دوست دارم، هر چند در شهرهای بزرگ آبی آسمان به خاطر بی‏مهری‏های آدم‏های ماشینی دیگر رمقی ندارد، اما آسمان روستاها و شهرهای کوچک به اندازه‏ی دلهای همه‏ی آدمهای با صفایش بزرگ و آبی است.حتماً می‏گویی این حرف‏ها چه معنی دارد؟ تابستان این همه جاذبه دارد، چرا آسمان، که دربسیاری از شهرها نمی‏توانی آبی‏اش را بیابی؟
می‏دونی آسمان نماد بلندنظری وپاکی دل است. همیشه رفتن به فضا جزءآرزوی بشر بود، همه‏ی ما آدم‏ها دوست داریم از بالا به دنیا وزندگی نگاه کنیم. آسمان تابستان این فرصت را در اختیار تو می‏گذارد تا وسعت نامتناهی را مشاهده کنی و در شب بدون اینکه احساس سرما کنی و مانعی برای تابش نور ستارگان باشد، از خلقت زیبای خدا لذت ببری و فکرکنی. این ستارگان از آن بالا شاهد آمدن و رفتن انسان‏های بسیاری بوده‏اند .قرن‏های متمادی است که این چرخه ادامه دارد. اگر متوجه سخن من نشده‏ای وفکر می‏کنی تنها یک متن احساساتی بدون هدف نوشته‏ام به تو می‏گویم: دوست من، همانطور که بهار گذشت تابستان 87 نیز می‏گذرد ودیگر تکرار نخواهد شد و این روزهای عمر من و توست که طی می‏شود. فراموش نکنیم، نباید در زندگی ماشینی غرق و از اصل خود دور شویم. تابستان فصل همت‏های بلند است نه تنبلی وسستی، به آسمان نگاه کن آسمان همیشه بلند و وسیع نظر است وشب هنگام یادآوری است برای مراجعه به خودت.
 


نویسنده » قاصدک » ساعت 12:14 عصر روز شنبه 87 تیر 1

 

بعدازظهر جمعه دولت ایران مجبور به استقبال از یه مهمون تازه شد!
و او کسی نبود جز سخنگوی وزارت خارجه‏ی اتحادیه‏ی اروپا، «خاویر سولانا».
طبق معمول هم تا به اسم اتحادیه‏ی اروپا برمی‏خوریم باید دنبال یه بسته‏ی پیشنهادی! جدید در مورد مسائل هسته‏ای ایران بگردیم.
یکی نیست به اینا بگه، آخه این همه راه از شهر و دیارتون می‏کوبین میاین اینجا که بسته پیشنهاد بدین؟! که آخرم معلوم نیست قبول بشه این نظراتتون!!
تازه از کجا معلوم که اینا (محتویات بسته رو میگم) از نوع همون دروغایی! نباشه که به قول مک کلان، «سخنگوی سابق کاخ سفید» بوش در موردش عمداً دروغ میگه؟!
آقای سولانا چه ضمانتی میده که اینا دروغ نباشه؟!

نکته‏ی جالب دیگه اینه که دانشجوهای بسیجی دانشگاه علم و صنعت از سولانا دعوت کرده‏اند، تا توی کنفرانسی که سوالاتش هم مشخصه! شرکت کنه. اما با این حال من یکی چشمم آب نمی‏خوره قبول کنه! آخه می‏دونه که حرف درست و حسابی‏ای واسه گفتن نداره!

در کل، چه بسته پیشنهاد بدند، چه ندند، خودشون بهتر از هر کس دیگه‏ای می‏دونن که شعار «انرژی هسته‏ای حق مسلم ماست» خیلی وقته ورد زبون همه‏ی ایرانی‏ها شده، و بارها هم بهشون ثابت کردیم که اگه ایران و ایرانی چیزی را بخواد، تا بهش دست پیدا نکنه، از تلاش دست برنمی‏داره!

«برای سربلندی و پیروزی روزافزون کشورمون، صلوات»



نویسنده » » ساعت 8:51 عصر روز شنبه 87 خرداد 25

بعد از چند روز امتحان دادن پشت سر‏ هم دیروز که به وبلاگمون سر زدم، دیدم چند روزی بود که فراموش کرده بودم توی وبلاگ مطلب بنویسم. واسه همینم امروز بعد از اینکه از امتحان فارغ شدم یه راست اومدم سراغ کامپیوتر، که دیدم برق نیست...
«این برقم این روزا یه معضلی شده ها. بد جوری میزنه تو حس و حال آدم......»

نمی دونم چرا یهو به یاد امام زمون افتادم . نمی دونم . شاید به خاطر اینکه پنجشنبه بود و یه حال و هوای خاصی به آدم میگه شاید فردا دیگه انتظارا سر میاد و امام زمون میاد.

اصلا چرا تا فردا صبر کنم؟ شاید همین امشب میاد! شایدم... ؟؟؟
حالا می فهمم منتظر واقعی نیستم!!!! اگه مننتظر بودم نمیگفتم فردا یا امشب  عزیز دلمون از راه میرسه.
منتظر واقعی اونه که حتی نتونه
یه ثانیه دوری یارشو تحمل کنه.

منتظر واقعی اونه که برای اومدن یارش صبر نمی کنه تا جمعه بشه و به یادش بیفته.

منتظر واقعی اونه که حتی بعد از ظهر جمعه هم منتظر اومدن یارش باشه.

منتظر واقعی اونه که....؟؟؟؟
بگذریم.

تو چی؟

فکر می کنی چه قدر منتظری؟



نویسنده » » ساعت 9:51 عصر روز پنج شنبه 87 خرداد 23

 ویژه‏ی شهادت ام ابیها،فاطمة الزهرا‏ (س)

 گفت:بخوان ناب ترین آیه عشاق را
                                            سبزترین زمزمه باغ را
                                                                       رونق آفاق را
گفت:بخوان پاک ترین آیه توحید را
                                          جلوه تابنده خورشید را
                                                                         طلعت ناهید را
گفت:بخوان آبروی آب را
                               روشنی و پاکی مهتاب را 
                                     
                                                               
آیینه ناب را
گفت بخوان :اینهمه
                    
خواندم:یافاطمه

 



نویسنده » قاصدک » ساعت 11:55 عصر روز پنج شنبه 87 خرداد 16

<      1   2   3   4   5   >>   >

کلیه حقوق متعلق به وبلاگ صفحه بیست و یک می‌باشد.
(حامیان مردمی احمدی نژاد( یاران  عدالت