دوست عزيز سلام
نمي دانم ، به آزادي و انتخاب و حق بيان اعتقاد دارم و با اين كه اين گونه نسبت به معشوق خود قلم فرسايي كني مشكلي ندارم. اما مشكل من با اين يك طرفه بودن اين حق است. اين كه تو مي تواني در وصف يارت بگويي و من نه. دوست عزيز،انكه تو اينقدر به او علاقه داري،من مسئول تمام بدبختي ها و مصيبتهاو رنج ها و اشكهاي اين مردم مي دانمش. نفرت من از او، شايد بيشتر از نفرتم از يزيد باشد،
دوست عزيز،كاش زودتر قيامت مي شد. كه به والله قسم مي خورم اين دوست و يار شفيق تو (آقاي خامنه اي) از ياران شفيق آتش و شيطان است.
كاش مي توانستم اين حرفها را در عيان بزنم. كاش منطقي داشتي و جسارتي كه با هم به مناظره بنشينيم و مردم و ملت داوران اين مناظره مي بودند و اينطور بود كه صره از ناصره جدا مي شد.
كاش من هم مثل تو حق گفتن داشتم. آنطور كه تو آزاد هستي .
دوست عزيز، راستي اگر ما هر دو در دوران علي بوديم كدام يك از ما يار علي بود و كدام يك يار معاويه؟ كدام يك از ما سوي كسي مي رفت كه اوجب واجبات را حفظ حكومتش مي دانست و كدام يك از ما سوي كسي مي رفت كه به اكراه حكومت را قبول كرد و دست رد به فرزند و برادر خويش مي زد كه حق آنان از حكومت و بيت المال مثل ساير مردم است.
دوست عزيز، مطمئني كه معاويه زمان خود را مي شناسي؟ راستي ما پيرو كدام دين و مكتب هستيم؟