شايد خدا خواسته است که ابتدا بسياري افراد نامناسب را بشناسي و سپس شخص مناسب را ، به اين ترتيب. وقتي او را يافتي بهتر
مي تواني شکرگزار باشي. (گابريل گارسيا مارکز)
به چيزي که گذشت غم مخور ، به آن چه پس از آن آمد لبخند بزن . (گابريل گارسيا مارکز)
هميشه افرادي هستند که تو را مي آزارند ، با اين حال همواره به ديگران اعتماد کن و فقط مواظب باش که به کسي که تو را
آزرده ، دوباره اعتماد نکني. (گابريل گارسيا مارکز)
خود را به فرد بهتري تبديل کن و مطمئن باش که خود را مي شناسي قبل از آنکه شخص ديگري را بشناسي و انتظار داشته باشي
او تو را بشناسد . (گابريل گارسيا مارکز)
زياده از حد خود را تحت فشار نگذار ، بهترين چيزها در زماني اتفاق مي افتد که انتظارش را نداري . (گابريل گارسيا مارکز)
يه جمله فرانسوي هست که ميگه:رفيقاي خوب مثه ستاره ها هستن.حتي اگه نبينيشون هم خيالت راحته که سر جاشون هستن
کوچکترين انسانها کساني هستند که براي به دست آوردن ديگران ، خودرا هم عقيده و هم فکر با او نشان مي دهند
ديگران را ببخشيد نه به اين علت که آنها لياقت بخشش تو را دارند به اين علت که تو لياقت آن را داري که آرامش داشته باشي
زنها ما را جستجو مي کنند که آنها را درک کنيم نه آنکه آنها را دوست بداريم ( اسکار وايلد)
اگر نميتواني بالا بري پس سيب باش تا با افتادنت انديشه اي بالا رود
افلاطون مي گه: " اگه با دلت چيزي يا کسي رو دوست داري زياد جدي نگيرش، چون ارزشي نداره، چون کار دل دوست
داشتنه، مثل کار چشم که ديدنه، اما اگه يه روز با عقلت کسي رو دوست داشتي، بدون که داري چيزي رو تجربه مي کني که
اسمش عشقه
براي لذت بردن از زندگي ، کافيه کمي احمق باشي . (شکسپير)
نگراني هرگز از غصه فردا چيزي نمي کاهد ، بلکه فقط شادي امروز را از بين مي برد
حقيقت انسان به انچه اظهار ميکند نيست بلکه حقيقت او نهفته در ان چيزي است که از اظهار ان عاجز است بنابراين اگر
خواستي او را بشناسي نه به گفته هايش بلکه به ناگفته هايش گوش بسپار
عشق تنها مرضي است که بيمار از آن لذّت مي برد
من نميگوييم هرگز نبايد در نگاه اول عاشق شد اما اعتقاد دارم بايد براي بار دوم هم نگاه کرد
( ويکتور هوگو)
از چارلي چاپلين مي پرسند : خوشبختي چيه ؟ ميگه خوشبختي فاصله اين بدبختي تا بدبختي بعديه
نه از خودت تعريف کن و نه بدگويي. اگر از خودت تعريف کني قبول نميکنند و اگر بدگويي کني بيش از آنچه اظهار
داشتي تو را بد خواهند پنداشت. (کنفوسيوس)
نخستين نشانه فساد ترک صداقت است. (ميشل دو مونتي)
بالاتر از همه چيز ايناستکه با خودمان صادق باشيم. (ويليام شکسپير)
دوستان جديد پيدا کنيد اما دوستان قديمي را هم حفظ کنيد، اينها نقره و آنها طلا هستند. (پرمودابترا)
پيروزي آن نيست که هرگز زمين نخوري، آنستکه بعداز هر زمين خوردني برخيزي. (گاندي)
اگر آدم خوبي با تو بدي کرد،چنان وانمود کن که نفهميدهاي. او توجه خواهد کرد و مدت زيادي مديون تو خواهد بود.
(يوهان ولفگانگ گوته)
ديوانگي بشر آنچنان ضروري است که ديوانه نبودن خود شکل ديگري از ديوانگي است. (پاسکال)
سکوت جوابي غيرقابل پاسخ است. (ج. ک. چسترتون(
اگر از کسي متنفري از قسمتي از خودت در او متنفري، چيزي که از ما نيست نميتواند افکار ما را مغشوش کند. (هرمان هسه)
عشق عينک سبزي است که با آن انسان کاه را يونجه ميبيند. (مارک تواين)
عشق تنها به چشمان يکديگر خيره شدن نيست، بلکه متفقا به بيرون، به جهت معيني نگاه کردن است. «دکتر تامس.آ.هريس»
ترجيح مي دم روي موتور سيکلتم باشم وبه خدا فکر کنم تا اينکه تو کليسا باشم و به موتور سيکلتم فکر کنم. )مارلو براندو(
مهم نيست کجا متولّد شدم و چگونه و کجا زندگي کرده ام. مهم اين است که در آنجا که بوده ام چگونه رفتاري داشته ام .
زندگي مثل دوچرخه سواري مي مونه ..واسه حفظ تعادلت هميشه بايد در حرکت باشي ...
(.آلبرت انيشتن)
آن کس که با داشته هاي خوب خود خوشحال نيست ، با برآورده شدن آرزوهايش نيز خوشحال نخواهد بود
عشق به دنبال سلطه جويي نيست ، عشق در جستجوي راهي براي تسليم شدن است
من ادعا نمي کنم، همواره به ياد کساني هستم که دوستشان دارم ولي مي توانم ادعا کنم که لحظاتي که به يادشان نيستم
نيزدوستشان دارم
يک هميشه تنها يک است و شايد در تمام عمرش نتواند چيزي بيش از يک عدد باشد اما بعضي وقتها مي تواند دنيايي باشد يک
نگاه يک نوشته يک دوست
از کسي که دوستش داري ساده دست نکش. شايد ديگه هيچ کس رو مثل اون دوست نداشته باشي و از کسي هم که دوستت
داره بي تفاوت عبور نکن .چون شايد هيچ وقت ،هيچ کس تو رو مثل اون دوست نداشته باشد!!
يه کاغذ سفيد را هرچقدر هم که سفيد و تميز باشد کسي قاب نميگيرد, براي ماندگاري بايد حرفي براي گفتن داشت
در راه رسيدن به اوج با مردم مهربان باش چرا که هنگام سقوط با همان مردم روبرو خواهي شد
عيب جامعه اين است که همه مي خواهند آدم مهمي باشند و هيچ کس نمي خواهد فرد مفيدي باشد.
عشق هاله اي است اهورايي که آغازش, پايان.وپايانش,آغاز آن است
بشر، بر صفحهي شطرنج ابديت، چون پيادهاي در دست خدا و شيطان است. (گوته)
در واقع ما هرگز بزرگ نمي شويم. فقط ياد مي گيريم که در اجتماع چگونه رفتار کنيم
به چشمي اعتماد کن که به جاي صورت به سيرت تو مي نگرد ، به دلي دل بسپار که جاي خالي برايت داشته باشد و دستي را
بپذير که باز شدن را بهتر از مشت شدن بلد است
هيچگاه نگذار در کوهپايه هاي عشق کسي دستت را بگيرد که احساس ميکني در ارتفاعات آنرا رها خواهد کرد
براي عشق تمنا کن ولي خار نشو. براي عشق قبول کن ولي غرورتت را از دست نده . براي عشق گريه کن ولي به کسي نگو.
براي عشق مثل شمع بسوز ولي نگذار پروانه ببينه. براي عشق پيمان ببند ولي پيمان نشکن . براي عشق جون خودتو بده ولي
جون کسي رو نگير . براي عشق وصال کن ولي فرار نکن . براي عشق زندگي کن ولي عاشقونه زندگي کن . براي عشق بمير
ولي کسي رو نکش . براي عشق خودت باش ولي خوب باش
هرگز چشمانت را براي کسي که معني نگاهت را نمي فهمد گريان نکن
جرج آلن : اگر کسي را دوست داري، به او بگو. زيرا قلبها معمولاً با کلماتي که ناگفته ميمانند، ميشکنند
چارلي چاپلين: در دنيا جاي کافي براي همه هست پس بجاي اينکه جاي کسي را بگيري سعي کن جاي خودت را پيدا کني
اوليور وندل هولمز روزي در جلسه اي شرکت کرد که در آن جمع از همه کوتاهتر بود.دوستي با کنايه گفت:"دکتر هولمز
به نظرم شما در ميان ما افراد بلند قد احساس کوچک بودن مي کنيد." هولمز پاسخ داد : "همينطور است .من احساس مي کنم
که يک دايم هستم در برابر پني ها!" دايم: سکه اي کوچکتر از پني که ده برابر آن ارزش دارد
بازيچه دست يار بودن عشق است در پنجه غم شکار بودن عشق است در محکمه اي که يار باشد قاضي محکوم طناب دار
بودن عشق است
محبت را به دل دادن صفاي سينه مي خواهد. به ياد همديگر بودن دل بي کينه مي خواهد.
صبر کن عشق زمين گير شود بعد برو . يا دل از ديده تو سير شود بعد برو . تو اگر کوچ کني بغض خدا ميشکند . صبر کن گريه
به زنجير شود بعد برو
زندگي دفتري از خاطره هاست،يک نفر در شب کم، يک نفر دردل خاک، يک نفرهم دم خوشبختي هاست، يک نفرهمسفر
سختي هاست،چشم تا باز کنيم عمرمان ميگذرد،ما همه همسفريم.
نگوبار گران بوديم ورفتيم..نگو نا مهربان بوديم ورفتيم ...نگو اينها دليل محکمي نيست..بگو با ديگران بوديم ورفتيم.
اگر دورم زديدارت دليل بي وفايي نيست ...وفا آن است که نامت را هميشه روي لب دارم.
تا تواني در جهان همراه اهل درد باش ....يا منر نامي ز مردي يا حقيقت مرد باش
خداوندا تو مي داني که انسان بودن وماندن در اين دنيا چه دشوار است..چه رنجي مي کشد آن کس که انسان است واز
احساس سرشار است.
من و تو هردو به يک شهرو ز هم بي خبريم.هر دو دنبال دل گمشده دربه دريم ما که محتاج نفسهاي هميم آه چرا ..از کنار تن
يخ کرده هم مي گذريم.
آري آغاز دوست داشتن است گرچه پايان راه ناپيداست.من به پايان دگر نينديشم که همين دوست داشتن زيباست.